معنی داروی ضدحساسیت
حل جدول
ترفنادین
داروی مسکن
ایبوبروفن، آرام بخش، آسپرین
داروی بیهوشی
اتر
داروی آلرژی
پرومتازین
داروی جوانی
اکسیر
داروی مالیدنی
پماد
داروی ملین
مسهل
داروی ضدسرطان
آرلو تینیب
داروی گیاهی
چهارگل
لغت نامه دهخدا
داروی جراح. [ی ِ ج َرْ را] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) داروی بیهوشی. (غیاث).
داروی تفنگ
داروی تفنگ. [ی ِ ت ُ ف َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) باروت. رجوع به باروت شود.
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1564